سایت کنکور 100
دام های احتمالی از مباحث کلیدی تجربی
ارتباط با استاد رضا اصغری و ثبت نام مشاوره : 09120059237
زیست- ژنتیک:
چند نکته از فصل پنجم کتاب سال سوم (ماده ژنتیک ) :
۱) ترتیب عملکرد دانشمندان مطرح در این فصل را بهتر است به خاطر بسپاریم :
۱–میشر (قرن نوزدهم ) ۲–گریفیت
۳–ایوری ۴–چارگف
۵—ویلکینز و فرانکلین
۶–واتسون و کریک
۲)فردریک میشر ،نوکلئیک اسید را از هسته ی سلول جدا کرد و آن را نامگذاری نیز نمود و فهمید خاصیت اسیدی دارد ،اما از ساختار آن چیزی نتوانست بفهمد
مدتی بعد فهمیدند که نوکلئیک اسید دو نوع دارد یعنی RNA و DNA
۳) توجه شود مشاهده و کشف گریفیت ، ترانسفورماسیون بود و نه ماهیت ماده ژنتیک
در واقع در ابتدای قرن بیستم دانشمندان فهمیده بودند آنچه مندل به عنوان فاکتورهای وراثتی مطرح کرده بود ،درون هسته سلول و درون کروموزوم ها قرار دارد اما اینکه دقیقا جنس آن از چه نوع ماده ای است هنوز مبهم بود !
در آزمایشات گریفیت ترانسفورماسیون مشاهده گردید ، و دانشمندان حدس زدند آنچه دارد صفتی را از یک نوع باکتری به باکتری دیگر منتقل میکند همان ماده ژنتیک است
۴)اثبات اینکه ماده ژنتیک( و در واقع فاکتورهای گفته شده توسط مندل ) از نوع DNA می باشد ،توسط ایوری صورت گرفت
یا بگوئیم شناسایی عامل ترانسفورماسیون توسط او بود
۵)چارگف توانست بین بازهای درون DNA ، نسبتی را کشف کرده و نشان دهد
یعنی همان برابری A با T—و برابری C با G
اما چارگف الگو یا ساختمانی را برای DNA ارائه نکرد
هر چند بدنبال کشف چارگف میشد حدس زد که بازها رابطه مکملی دارند
در حقیقت به قول کتاب ،مشاهدات چارگف یکی از مواردی بود که مقدمه ای برای مشخص شدن ساختار سه بعدی DNAتوسط واتسون و کریک ایجاد کرد
۶)توجه شود در روش پراش پرتو X سایه بلور DNA مشاهده نمی گردد
بلکه اثر پرتوهای پراکنده گردیده ، بر روی فیلم حساس ثبت شده و الگوهای آنها تجزیه و تحلیل می شود
در این روش ،باید ماده مورد مطالعه به صورت بلوری شده باشد
صفحه حساس فیلم باید در پشت بلور باشد
ویلکینز و فرانکلین ،الگوی نهایی DNA را ارائه نکردند
اما معلوم کردند مولکولی مارپیچی است و معلوم کردند که دو یا سه زنجیره دارد
البته می دانیم که بعدا واتسون و کریک عدد دو زنجیره را قبول کرده و در مدل خود استفاده نمودند
۷)در مدل واتسون و کریک ، دو رشته حول محوری طولی ( نه عرضی ) به دور یکدیگر می پیچند
توجه شود قطر مولکول از بالا تا پایین برابر و یکسان است ( و نه متغیر )
پله ها بازهای آلی می باشند که مقابل یکدیگر هستند با پیوند هیدروژنی بین آنها (نه فقط بگوییم پیوند هیدروژنی)
در دو نوکلئوتید مقابل یکدیگر ،مجموعا پنج حلقه داریم ، زیرا هر نوکلئوتید یک حلقه قند دارد ،و دو نوکلئوتید مقابل یکدیگر نیز،مسلما یکی بازپورین و دیگری باز پریمیدین دارد
بار الکتریکی مولکول نوکلئیک اسید به دلیل وجود فسفات ها باری منفی است
۸)توجه شود در مقایسه ساختمان ریبوز و دئوکسی ریبوز ، بایستی چندین نکته را دقت کنیم :
دئوکسی ریبوز یک اکسیژن کمتر دارد
محل تفاوت بین این دو حلقه را از نظر محل کمبود اکسیژن باید بشناسیم
ریبوز ۴ عدد عامل هیدروکسیل (OH) دارد (سه تا اتصال مستقیم به حلقه ) و دئوکسی ریبوز سه عدد OHدارد (دو تا اتصال مستقیم به حلقه )
تعداد کل اتم هیدروژن در هر دو حلقه برابر است اما تعداد هیدروژن تنهای مستقیم متصل به حلقه ،در دئوکسی ریبوز یک عدد بیشتر است
در هر دو نوع مولکول ، حلقه ی پنج ضلعی و پنج راسی داریم
در حلقه ها چهار راس کربن و یک راس اکسیژن است
از پنج کربن هر مولکول یک کربن خارج از حلقه و به صورت شاخه متصل به حلقه است
ریبوز پنج اتم اکسیژن و دئوکسی ریبوز چهار اتم اکسیژن دارد
(در بیان این تعدادها نگوییم مولکول اکسیژن !!)
عربی
الإستثناء :
تعریف : عبارت است از خارج شدن اسمی از حکم کلی که بعد از ادات إستثناء می آید
ارکان استثناء :
الف) ـ مُستَثنی : مستثنی اسم منصوبی است که بعد از حرف استثناء می آید .
مانند: قامَ القومُ إلا علیَّاً ( مُستَثنی و منصوب )
ب) ـ مُستَثْنی مِنه[۱]: اسم معرفه و جمعی است که قبل از حرف استثناء می آید .
مانند: قامُ القَومُ إلا عَلیَّاً ، خَرَجَ التلامیذُ مِن المدرسهِ إلّا علیاً
نکته :مستثنی منه جزء نقش محسوب نمیشود.
ج) ـ أدات استثناء : إلّا ، غَیر ، سِوی ،خَلا ، عَدا و حاشا
مانند: قامَ القومُ إلّا علیَّاً
اقسام إستثناء : ۱) – مُستثنَی تام :{ الف) – مُتصِّل ب) – مُنقطع } ۲) – مُفرَّغ
الف) ـ مُتَّصِل : آن است که مستثنی و مستثنی مِنه از یک جنس باشند .
مانند: جاءَ التلامیذُ إلّا مُحمَّداً
ب) ـ منْقَطِع : آن است که مستثنی و مستثنی مِنه از یک جنس نباشند .
مانند: جاءَ التلامیذُ إلا کتابَهُمْ
نکته: در عبارت های مثبتی که یکی از کلمات { بعض ، جمبع، کلّ ، واحد ، واحده، أحد } نوع مُستثنَی از نوع تام است و غیر مُفرِّغ .
مانند : کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَهُ
۲) ـ مُفَرَّغ : آن است که مستثنی مِنه آن مَحذوف است و منفی یا سؤالی می باشد .
مانند: ما جاءَ إلا أحمدُ ما رأیًتُ إلّا أحْمدَ ما سَلَّمتُ إلا بعلیٍّ
مستثنَی و مرفوع مستثنَی و منصوب مستثنَی و مجرور
نکته:در إستثناء مُفرَّغ جمله ی قبل از إلّا دارای شرائط زیر است :
۱منفی است .[ ما ، لا ، لَم، لَمَّا ، لَن ،لَیسَ ، هَل ].
۲ مستثنَی منه ندارد.
۳معنَی جمله کامل نیست .
نکته : هرگاه مستثنی منقطع بود اولا منصوب و ثانیا مثبت می باشد. یعنی مستثنی منقطع منفی نمی شود فقط منصوب است .
هرگاه مستثنی مفرغ باشد اولاً به صورت منفی می آید ثانیاً در جمله مستثنی منه وجود ندارد ثالثاً اعراب مستثنی به این صورت می باشد که فرض می کنیم که إلّا در جمله وجود ندارد سپس جمله را ترکیب می کنیم اسم بعد از إلّا هر نقشی داشت حرکت همان نقش را به آن کلمه می دهیم و اعراب مستثنی به دست می آید.
مانند: ما ذَهَبَ إلّا علیٌ (( در این عبارت به فرض اینکه إلُّا وجود ندارد [[ ما ذَهَبَ علیٌّ ]]
علیٌّ { نقش فاعل و مرفوع را دارد پس اعراب مستثنی در این عبارت مرفوع می باشد . }
مانند: ما جاءَ إلا أحمدُ ما رأیًتُ إلّا أحْمدَ ما سَلَّمتُ إلا بعلیٍّ
فاعل و مرفوع مفعول و منصوب مجرور به حرف جر
ـ*مفرَّغ = جمله منفی+ ادوات استثناء + منصوب و مرفوع
مانند:هَل جزاءُ الاحسانِ إلّا الإحسانُ ( الإحسانُ بدون إلُّا نقش خبر را دارد )
کلمه ی « غیر و سِوَی » چون دائم الإضافه هستند مُستثنای آن مُضافٌ إلیه و مجرور است ولی خودشان همان اعرابی را می گیرند که مُستثنَی باید بگیرد . مانند : خَرَجَ التلامیذُ غیرَ علیٍّ.